سلطنت طلبان: زن بارگی آخوندها را افشا کنید، ولی از پهلویها فقط تعریف کنید
از حدود ده سال پیش تلاش جدیدی برای بازنویسی تاریخ و جعل آن، و ساختن یک تصویر خیالی جدید از پهلوی ها، بخصوص محمد رضا شاه، آغاز شد. در این تصویر خیالی، ایران در دوران حکومت محمد رضا شاه بسیار پیشرفت کرده بود؛ مردم در نهایت آسایش و امنیت اقتصادی زندگی میکردند؛ آزادیهای اجتماعی کولاک کرده بود، و هرچه که درباره زندانیان سیاسی و شکنجه و کشتار آنها گفته شده بود دروغ بود. محمد رضا شاه نیز یک سلطان مدرن و متجدد، و از هر لحاظ نمونه بود. این تصویر را تلویزیونهای ماهوارهای “من و تو” و لوس آنجلسی، صدها وبسایت، شبکههای اجتماعی، و از دو سال پیش تلویزیون سعودی [ایران] اینترنشنال مشغول ساختن آن بودند. از آغاز ریاست جمهوری آقای ترامپ دستگاه تبلیغاتی فارسی زبان آمریکا، یعنی صدای آمریکا، رادیو فردا، و غیره، نیز به این کوشش پیوستند، و برای رضا پهلوی، منتظر السلطنه، و خانواده او مشغول تبلیغ شدند. ناگهان تصاویر زیبا از خانواده منتظر السلطنه، بخصوص دختر بزرگ ایشان، خانم نور پهلوی، در همه جا منتشر میشود، دختری که در تمامی عمر خود اصلا در ایران نبوده، و همسر رضا پهلوی، کسی که تمامی عمر خودرا در اروپا و آمریکا گذرانده است، در توییتر و جاهای دیگر فعال شده و “دلسوز” خانمهای ایرانی میشود. تنها جنبه تاریخ را که تأ بحال سلطنت طلبان و شاه الهیها قادر نبوده اند دوباره بسازند و جعل کنند، انقلاب ۱۳۵۷ بوده است. اگر دوران محمد رضا شاه آنقدر خوب بود، چگونه و به چه دلیل میلیونها نفر از مردم به انقلاب پیوستند؟
باید از جعل تاریخ جلوگیری نمود، چرا که اگر قرار باشد اشتباهات گذشته تکرار نشوند، و ایران سرانجام به یک جمهوری دموکراتیک برسد که در آن دین در حکومت هیچ مداخلهای ندارد، و هیچگونه تبعیض جنسی، مذهبی، عقیدتی، و قومی نیز در آن نباشد، باید از گذشته و تاریخ درسهای لازم و درست را آموخت، و این امکان ندارد مگر اینکه تاریخ را آنطور که اتفاق افتاده بیاموزیم، نه آنطور که دوست داریم اتفاق افتاده بود، که چون واقعی نیست برای آن مجبور به جعل تاریخ شویم. به همین دلیل از مدتی قبل گروهی از فعالان سیاسی، از جمله خود من، که هم تجربه دوران محمد رضا را داشتند و هم دوران جمهوری اسلامی را، به مبارزه با این تاریخ دروغین گرفتند. خود من مقاله مفصلی درباره کارنامه ۴۰ ساله رضا پهلوی منتشر نمودم، و مقالات بعدی نیز در حال آماده شدن هستند.
برای نشان دادن جعلی بودن این “تاریخ” جدید باید دارای اسناد معتبر بود. در این صورت، چه اسنادی میتواند معتبرتر از اسناد نزدیکان خود محمد رضا شاه و خانم فرح پهلوی باشد؟ نزدیکترین فرد به شاه که “غلام” او نیز بود، کسی غیر از مرحوم امیر اسد الله علم نبود که در دوره کوتاهی، از تیر ۱۳۴۱ تا اسفند ۱۳۴۲، نخست وزیر شاه بود که شامل دوران جنبش ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ نیز بود که علم نقش مهمی در سرکوبی آن داشت که همیشه به خود برای آن سرکوب میبالید. بعد از آن از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ علم وزیر دربار شاه بود. مرحوم علم با درج مخفی خاطرات روزانه خود، که بعدها به همت خانواده او و کوشش مرحوم علینقی عالیخانی در هفت جلد منتشر شد، خدمت بزرگی به تاریخ نمود، چون این خاطرات اسناد معتبری را از چگونگی حکومت شاه، دربار پهلوی، و فساد آن دوران در دسترس عموم قرار داده است، که دقیقا بر عکس تصویر دروغی است که سلطنت طلبان به ساختن آن مشغول بودند. ولی خاطرات مرحوم علم تنها اسناد معتبر نیست. خاطرات دیگر نزدیکان شاه و همسر او، نظیر دکتر هوشنگ نهاوندی، عبدالمجید مجیدی، ارتشبد فریدون جم، پرویز ثابتی، و آقای اردشیر زاهدی نیز دارای اسناد بسیار معتبری از آن دوران هستند. علاوه بر این ها، صدها مقاله و کتاب، و همچنین اسناد سازمانهای اطلاعاتی نظیر سازمان سیا و موساد اسرائیل نیز موجود میباشند.
از چندی پیش آقای اکبر گنجی، که نیازی به معرفی ندارند، کار مهمی را آغاز نمودند. ایشان بطور روزانه به نقل قول از خاطرات مرحوم علم، و در مواقع دیگر از خاطرات دیگران، درباره دوران شاه پرداختند. این نقل قولها عیناّ و بدون اضافه نمودن حتی یک ویرگول، انجام میشود. آقای گنجی به همه جوانب حکومت شاه، آنطور که در خاطرات علم آماده است پرداخته اند. بخش بسیار کوچکی از این نقل قولها اختصاص به فساد شخصی محمد رضا شاه، بخصوص زن بارگی او دارد. این موضوع خشم سلطنت طلبان و شاه الهیها را بر انگیخته است. چون پستهای آقای گنجی مستقیما به صفحه توییتر ایشان فرستاده میشوند، کافی است به حساب ایشان سری بزنید تا ببینید که چگونه رکیکترین فحاشی هارا سلطنت طلبان نثار آقای گنجی کرده اند. دلیل آن روشن است: اسناد و حقایق تاریخی را نمیتوان انکار نمود، و چون این اسناد تصویر دروغین ساخته سلطنت طلبان درباره شاه و حکومت او را بعد از ده سال کوشش فرو ریخته اند، چارهای بجز فحاشی و اتهام زدن وجود ندارد.
البته، فساد و زن بارگی در میان آخوندهای درباری کنونی، و حتی برخی از چهرههای سیاسی دیگر از گروههای سیاسی کنونی در ایران، اگر بیشتر از دوران پهلوی نباشد، کمتر نیست. ولی نکته این جاست: اگر بی اهمیتترین آخوند و یا مقام جمهوری اسلامی در فسادی شرکت داشته باشد، و آن فساد افشا گردد، تمامی رسانههای خارجی اپوزیسیون قلابی بلافاصله آنرا در بوق و کرنا کرده، در همه جا پخش کرده، و با شادی و شعف از آن یاد میکنند. البته باید هم افشا شوند، و درباره آخوندهای درباری شدت و گستردگی افشا گری باید بسیار هم شدید باشد، چرا که این آخوندهای درباری با استفاده، و یا سو استفاده، ابزاری از دین، نه تنها کمر مردم را شکسته اند، بلکه به کشور آسیبهای فراوانی وارد کرده اند، و در عین حال خودرا بعنوان قدیس معرفی میکنند. ولی چگونه است که افشای فساد و زن بارگی آخوندهای درباری تجاوز به حریم شخصی آنها نیست، ولی درباره شاه و خانواده او تجاوز میباشد؟
هفته گذشته آقای گنجی در یک برنامه بی بی سی راجع به “زنای محصنه” روح الله حسینیان، فرد اطلاعاتی و همان کسی که در دوران افشا گریهای آقای گنجی درباره قتلهای زنجیرهای در تلویزیون ظاهر شد و ضمن دفاع از سعید امامی و باند او اعلام کرد که “ما خودمان قاتل بودیم،” افشا گری نمود. وبسایت گویا نیز بلافاصله همان افشا گری را با شور و شوق تمام پست کرد. ولی یک فرد معلوم الحال که در گویا مینویسد در مقالهای شدیدا به آقای گنجی بخاطر افشای زن بارگی شاه فحاشی نمود. همان فرد در مقاله دیگری به یکی از خانمهای اصلاح طلب که حال در آمریکا زندگی میکند، بخاطر یک موضوع صد در صد شخصی فحاشی کرده و ایشان را مسخره نمود. چگونه است که افشا گری درباره آخوندها لازم است — که هست — ولی درباره شاه و خانواده پهلوی نیست؟
برخی میگویند، “شاه ۴۰ سال پیش مرد، و اینها دیگر مهم نیستند.” اگر کوشش برای جعل تاریخ دوران پهلوی نبود — که این کوششها در حقیقت در راستای تلاش برای احیای سلطنت در ایران است — حق با این گروه بود، بگذریم که تاریخ همیشه مهم است و هیچگاه نباید آنرا فراموش نمود. ولی در شرایطی که این چنین کوشش عظیمی برای جعل تاریخ و بازگرداندن خاندان پهلوی به قدرت میشود، آنهم در حالیکه نزدیک به دو سوم جمعیت کشور پس از انقلاب متولد شده اند و هیچگونه خاطرهای از دوران قبل از انقلاب ندارند، و در شرایطی که کشور بخاطر فساد ساختاری شده در جمهوری اسلامی، تحریمهای آمریکا، و مسائل محیط زیستی و اختناق سیاسی در بحرانیترین دوران ۴۰ سال گذشته بسر میبرد، افشا گری و روشن گری درباره خاندان پهلوی نه تنها ضروری است، بلکه به گمان من یک وظیفه ملی و ضرورت تاریخی است.
صفحه شخصی آقای گنجی را فیسبوک هفته پیش به مدت یکماه به حالت تعلیق دراورد، که تمامی شواهد و قرائن نشان میدهند که به تحریک سلطنت طلبان بوده است. به همین دلیل آقای گنجی در صفحه عمومی خود به فعالیت مشغول هستند. ایشان اعلام نموده اند که مقالهای مستند در ۹۰ صفحه درباره فساد شخصی و زن بارگی شاه آماده کرده اند، ولی وبسایت ها، که تحت تاثیر شانتازهای سلطنت طلبان هستند، از انتشار آن وحشت دارند. پیشنهاد میکنم صفحه توییتر آقای گنجی را در زیر ببینید و فحاشیهای اوباشان سلطنت طلب به ایشان درباره اعلام این موضوع را بخوانید.
اینها، بخشی از اپوزیسیون قلابی، قرار است برای ما دموکراسی بیاورند.
محمد سهیمی